loading...
هدایت
محمد بازدید : 20 دوشنبه 19 اسفند 1392 نظرات (0)
برای تسکین درد گاهی سرما و گاهی هم گرما موثر است. مثلا وقتی مچ پای‌تان پیچ می‌خورد ممکن است بلافاصله سراغ فریزر بروید و یک قالب يخ يا بسته سبزی یخ‌زده را بردارید و روی مچ پای‌تان بگذارید تا درد کم شود یا به توصیه یک پزشک با گذاشتن یک بالشتک گرم روی شانه اسپاسم كرده و گرفته خود درد آن را کم کنید اما وقتی ساق پای شما بعد از یک پیاده‌روی طولانی درد گرفت چه باید کرد؟ یا وقتی با برداشتن چیزی سنگین از روی زمین عضلات‌تان کش می‌آید و دردناك مي‌شود چه روشی بهتر است؟


محمد بازدید : 11 دوشنبه 19 اسفند 1392 نظرات (0)

مجموعه کامل ساختار سوره های قرآن کریم منتشر شد.

تهیه و تدوین: محمد خامه گر

تهیه کننده: موسسه فرهنگی قرآن و عترت نورالثقلین

مرکز پخش:

قم، خیابان شهداء(صفائیه)، کوچه33، پلاک 6، تلفن025،37749474

025،3784049

مشهد، چهار راه خسروی، مجتمع تجاری یاس، انتشارات نور، تلفن 0511،2231603




محمد بازدید : 11 دوشنبه 19 اسفند 1392 نظرات (0)
سلام
این ایمیل از طرف آقا یا خانم نورانی برای گروه مدیران ایران فرستاده شده بود
دیدم خالی از لطف نیست نشرش دهیم تا شاید فرهنگ عمومی جامعه زیباتر(عبارت مناسب تر نیافتم) شود. 

دو دیالوگ، دو فرهنگ
 
images.jpg

برداشت اول از فرهنگ اول....

rest kh.jpg

پیش خدمت رستوران: سلام، روزشما به خیر آقا.
من: سلام، روز شما هم به خیر.
پیش خدمت رستوران: خیلی خوشحالم که می بینم تان. چه کمکی می توانم به شما بکنم؟
من: ممنون، خوب فکر می کنم دلم می خواهد بدانم که منوی امروزتان چه هست؟
پیش خدمت رستوران: واو، البته. برای تان می گویم. شما می توانید با سوپ مخصوص ما شروع کنید، یک سوپ قارچ فوق العاده به همراه ... (2-3 دقیقه با آرامش توضیح می دهد)
من: بسیار خوب، بعضی هایش یادم رفت، امکان دارد یک بار دیگر از روی منوی تان انتخاب کنم؟
پیش خدمت رستوران: البته که می توانید. این منو خدمت شما و می روم تا راحت باشید.

کمی بعد، دست ام را تکان می دهم، بلافاصله پیش خدمت می آید...

من: من غذای ام را انتخاب کردم. می توانم سفارش بدهم؟
پیش خدمت رستوران: البته. خوشحال می شوم. از شما پیداست باید انتخاب های فوق العاده ای باشند.
من: (تبسم) امیدوارم، ممنون. لطفا برای ام بنویسید یک استیک گوشت با سبزیجات.
پیش خدمت رستوران: چه انتخابی! عالی است! من هم طرفدارش هستم. می خواهید چقدر پخته باشد آقا؟
من: نه زیاد سرخ شود، نه زیاد خام، آبدار باشد لطفا. (
Well done)
پیش خدمت رستوران: اوه البته، حتما. چیز دیگری هم میل می کنید در کنارش؟
من: دوست دارم کنارش یک سالاد سزار کنارش داشته باشم. اما در منوی تان نیست. خوب حقیقتش دقیقا نمی توانم چه چیزی را می توانم جایگزینش کنم؟ کمکم می کنید؟
پیش خدمت رستوران: اوه البته، می دونید سالاد سزار سالاد مورد علاقه من هم هست، شاید بتوانم کاری کنم چیزی شبیه سالاد سزار برای تان بیاورند، اما ممکن است سسش دقیقا آن نباشد. اگر دوست نداشتید پولش را پرداخت نکنید. می خواهید امتحانش کنید آقا؟
من: خوب البته. بهتون اعتماد میکنم.
پیش خدمت رستوران: عالی است، آیا نوشیدنی هم میل می کنید قربان؟
من: البته، مقداری نوشابه، با یخ، البته یخ کم (
Easy Ice)
پیش خدمت رستوران: حتما. هر کاری داشتید اسم من جان است، لطفا به خودم اطلاع بدهید. از آشنایی با شما خوشحالم و برای ما مهم است شما را دوباره ببینیم.
من: اوه، ممنونم.

میانه غذا خوردن، 30 دقیقه بعد از حضور در رستوران به چیزی نیاز پیدا می کنم. دست ام را تکان می دهم تا جان (پیش خدمت) بیاید.

من: هی جان، امکان داره بیایی پیش من؟
چند ثانیه بعد...
پیش خدمت: دوباره سلام! اوه حس می کنم استیک تون را دوست نداشتید چون هنوز نصفش باقی است، می خواهید غذای تان را عوض کنم؟
من: نه، نه، اتفاقا فوق العاده است. فقط آرام می خورم چون دکتر توصیه کرده است که آرام بخورم. ناراحتی گوارش دارم جان.
پیش خدمت: اوه متاسفم، خوب چه کارمی توانم بکنم؟
من: دوست دارم هم کمی بیشتر نوشابه داشته باشم، هم صورت حساب ام را، اگر امکان دارد؟
پیش خدمت رستوران: اوه البته، هر دو را می آورم. بهم مهلت بدهید لطفا.
من: بله با کمال میل. راحت باش.
پیش خدمت رستوران: اما قبل از آن، اجازه می دهید درباره دسرها با شما صحبت کنم؟
من: نه جان، ممنون اما واقعا سیر هستم و باید بروم چون عجله دارم. حتما بار بعد امتحان خواهم کرد.
پیش خدمت رستوران: حتما. خوشحال می شوم. با یک لیوان نوشابه و صورت حساب زود بازخواهم گشت.
من: ممنون جان. منتظرم

برداشت دوم از فرهنگ دوم....
 
rest ir.JPG

(تصمیم می گیرم به عمد تقریبا همان مکالمه را داشته باشم)

پیش خدمت رستوران: (بعد از 5 دقیقه نشستن) چی می خورید؟
من: علیک سلام، روز شما هم به خیر.
پیش خدمت رستوران (می خندد): سلام. سلام. چی می خورید؟
من: امکان دارد منوی غذای امروزتان را برای من توضیح بدهید؟
پیش خدمت رستوران: ببخشید خیلی شلوغه؛ شرمنده، این منو خدمتتان. همیناست دیگه قربان!
من: بله. البته. پس بگذارید بخوانم.
پیش خدمت رستوران: پس بر می گردم.
من: ممنون. بله 5 دقیقه دیگر آماده ام.

کمی بعد، دست ام را تکان می دهم، پیش خدمت می بیند اما ده دقیقه بعد می آید...

من: غذای ام را انتخاب کردم. می توانم سفارش بدهم؟
پیش خدمت رستوران: (هیچ حرفی نمی زند و کله اش روی کاغذش است)
من: به من نگاه نمی کنید عزیزم؟
پیش خدمت رستوران: (خنده) آقا مگر اومدید خواستگاری بنده؟
من: البته که خواستگاری شما نیامده ام. همین طوری پرسیدم. ببخشید. فکر کردم دوست دارم اول بهم نگاه کنید بعد یادداشت کنید.
پیش خدمت رستوران: (کله اش را می آورد تا بالای بشقابم) خوب چی می خورید؟
من: (کمی صورتم را عقب می برم) لطفا برای من استیک بیاورید با سبزیجات.
پیش خدمت رستوران: همین؟ نوشیدنی؟
من: عزیزم؛ نمی خواهید بپرسید چقدر پخته باشد؟
پیش خدمت رستوران: استیک مگر نخواستید قربان؟
من: البته
پیش خدمت رستوران: ما خودمون حواسم مون هست چقدر پخته باشد. خاطر جمع باشید. کارمان را بلدیم. شما به رستوران .... آمدید.
من: (خنده) البته که حواس تان هست، اینجا را هم از داخل تخم مرغ شانسی پیدا نکرده ام قربانت بروم، اما برای من مهم است زیاد سرخ نشود، آبدار هم باشد در صورت امکان.
پیش خدمت رستوران: همونه آقا، همونه. خام که نمی دیم خدمتتون قربان.
من: بله. البته
پیش خدمت رستوران: نوشابه؟ دوغ؟ دلستر؟ آب؟ آب میوه؟ چی می خورید نوشیدنی؟
من: یک قوطی کوکاکولا می خواهم عزیزم.
پیش خدمت رستوران: سرد باشه، درسته؟
من: مگر شما کوکاکولای گرم هم سرو می کنید؟
پیش خدمت رستوران: نه آقا دیدم شما حساسید گفتم، با یخ بیارم یا همین طوری بیارم؟
من: بله سرد باشد و بایخ. یخ اش لطفا کم باشد.
پیش خدمت رستوران: دیگه ما یک ظرف یخ میاریم هرچی خواستید بریزید توش!
من: واقعا؟ بریزم توش؟
پیش خدمت رستوران: (می خندد) آقا اذیت نکن! خیلی باحالی به خدا!
من: ببخشید. منظوری نداشتم البته.
پیش خدمت رستوران: سالاد، ترشی، زیتون پرورده، ماست موسیر؟
من: خوب خیلی دوست دارم کنار غذام سالاد سزار داشته باشم، اما در منوی شما نیست، می توانید کمکم کنید؟
پیش خدمت رستوران: آقا همین سالاد فصلمون رو بزن عالیه. یک بشقاب متوسط یا بزرگ بنویسم قربان؟
من: (خنده ام می گیرد) نه آقا! عرض کردم من سالاد سزار دوست دارم. خوب ندارید ظاهرا. مشکلی نیست. نمی خورم.
پیش خدمت رستوران: (با بی حوصلگی) نه آقا نداریم، (کله اش را باز جلوتر می آورد) هرچی تو منو هست داریم، همش یکیه آقا بخوریدش دیگه (می خندد هر هر)
من: (از خلوت بودن اطرافم مطمئن می شوم) چی را بخورم؟
پیش خدمت رستوران: (می رود عقب تر) سالاد فصل مخصوص مان را.
من: نه ممنون. چیز دیگری نمی خواهم.
پیش خدمت رستوران: (سرش را می اندازد پایین و می رود)

30 دقیقه می گذرد، برای پیش خدمت دست تکان می دهم و ده دقیقه بعد می آید...

من: امکان دارد هم کمی بیشتر نوشابه داشته باشم و هم صورت حسابم را؟
پیش خدمت رستوران: نوشابه که یک قوطی دیگر می خواید، چشم. صورت حساب هم خوردید همان جلو حساب کنید.
من: ممنون آقا. راستی اسم شما را می توانم بدانم؟
پیش خدمت رستوران: آقا اذیت می کنی ها؟
من: نه، ببخشید، بفرمایید.

نکته اول)
برداشت اول، یک رستوران متوسط در شهر سان دیگو در امریکا
برداشت دوم، یک رستوران مشهور در خیابان ولیعصر در تهران
نکته دوم)
برداشت اول، فرهنگی که مردم در آن یاد گرفته اند به هم احترام و عزت بگذارند.
برداشت دوم، فرهنگی که نه همه، اما اغلب مردم گویا از هم طلبکارند.
نکته سوم)
برداشت اول، یک رستوران که به کارمندانش یاد داده است رضایت مشتری یعنی پول دار تر شدن آن ها و حقوق و انعام بیشتر برای خود کارکنان.
برداشت دوم، یک رستوران که کارمندانش فکر می کنند اگر مشتری به این رستوران مشهور آمده باید هر طور که به او غذا می دهند یا با او رفتار می کنند باید کوفت و نوش جان کند!
نکته چهارم)
برداشت اول، جایی است که خوشحال بودن مشتری از همه چیز مهم تر است در غیر این صورت مدیر آن رستوران خود را موفق نمی داند. (یعنی کسب حلال، یک کشور غیر مسلمان)
برداشت دوم، جایی است که اگر چه کسب حلال به ظاهر مهم است، اما مهم بشقاب هایی است که از آشپزخانه بیرون می رود و پول هایی است که جمع می شود. مشتری هم راضی نبود می تواند دیگر نیاید! (یک کشور مسلمان)
نکته پنجم:
برداشت اول، جایی است که اگر اول مشتری راضی نباشد شمای پیش خدمت حتما شغل ات را از دست می دهی. پس هرکه خلاق تر باشد و مشتری را خوشحال تر کند کارفرما از او راضی تر خواهد بود.
برداشت دوم، جایی است که اگر اول کارفرما راضی نباشد شمای پیش خدمت حتما شغل ات را از دست می دهی. پس هرکه بزودتر مشتری ها را رد کند و بیشتر خوراکی بدان ها بچپاند و خواسته های اضافی آن ها را کمتر جواب بدهد و وقت کمتری تلف کند کارفرما از او راضی تر خواهد بود.
نکته ششم:
برداشت اول؛ پیش خدمت رستوران تقریبا ادبیات شبیه حکمرانانانش دارد.
برداشت دوم: اسثتثنا مثل برداشت اول است. اینجا هم رفتار حکمرانان را با مردم میان خود مردم هم می بینید با هم. (لبخند)

نتیجه اخلاقی: عزت گذاشتن و احترام به حقوق متقابل یک چیزی نیست که به قول آن گارسون بریزیم توش تا در بیاید! بلکه باید از کف کوچه ها و خیابان ها و داخل خانه ها شروع کرد. اگر طرز حرف زدن، طرز احترام گذاشتن یا شعور برخورد خودمان با خودمان و سطح آگاهي خود را بالا ببريم خودبخود رئيس جمهور، قانون، و شرايط كشور به بهترين شرايط تغيير خواهد كرد پس بیاییم اول از خودمان شروع كنيم.
                    
 
در دنيا هيچ چيزي به اندازه آموختن براي ساختن يك زندگي انساني اهميت ندارد و اين آموزش از هر قوم و مليتي ميتواند باشد.

محمد بازدید : 10 دوشنبه 19 اسفند 1392 نظرات (0)
بی شک اغوش تو از عجایب دنیاست......

واردش که می شوم زمان بی معنا می شود......

هیچ بعدی ندارد......

بی انکه نفس بکشم روحم تازه می شود.........



محمد بازدید : 14 دوشنبه 19 اسفند 1392 نظرات (0)

امسال که قراره بهار بیاد مسئولین و مدیران و همکاران همه و همه دست به دست هم میدن که همه جا تمیز و قشنگ بشه و به منظور آراستگی محیط شهری ، بلوار شهید کاوه از سوی شهرداری منطقه 3 تهران به عنوان محور نمونه زیباسازی تعیین شده!!

روابط عمومی شهرداری منطقه 3 ، توی طرحهایی که امسال برای استقبال از بهار پیشنهاد شده و داره اجرا میشه ، یه چیزی پیدا کرده که خیلی خوشحال کننده است :

در این طرح تمامی مشکلات و معضلات موجود در بلوار شهید کاوه حدفاصل خیابان شهید کلاهدوز تا پل شهید صدر در زمینه زیبایی های بصری و آراستگی محیط شهری شناسایی شده است تا ضمن تعامل با شهروندان نسبت به رفع آنها اقدام شود تا شهروندان شاهد محله ای پاک در آستانه فصل بهار و شکوفایی طبیعت باشند.

این یعنی انتخاب بلوار کاوه به عنوان محور زیبا سازی منطقه سه!

گفتنی است در این طرح کلیه نواقص مربوط از جمله زوائد فیزیکی، فرسودگی بخشی از پیاده رو ، خرابی سازه های تبلیغاتی ،دیوارهای فرسوده و پوشانندگی مناسب ،نوشتار های زائد ، روشنایی زیر پل ، بنرهای تبلیغاتی غیر مجاز شناسایی شده و اصلاح می شود.

این گزارش نشون میده که رنگ آمیزی گاردیل ها ،جداول بلوار و نرده ها ، ساماندهی تابلوهای تبلیغاتی ،  تابلوهای اصناف و پزشکان ،اصلاح نقاشی دیواری ، تجمیع تابلوها ،پاکسازی برچسب ها و پوسترها ،شستشوی پایه چراغ ها از جمله برنامه ها و اقدامات زیباسازی در این بلوار است.


محمد بازدید : 6 دوشنبه 19 اسفند 1392 نظرات (0)


دوست عزیز و گرامی جناب آقای قربانزاده دبیر محترم شورای هماهنگی کارگران مخابرات روستائی

با سلام

حسب نظر جنابعالی قرارداد تائید شده دفترحقوقی شرکت ارتباطات ثابت ایران مورد لحاظ قرار گرفت و لازم است که توضیحات زیر خدمت برادران محترم کارگزار دیروز وکارگران امروز و فردا اعلام گردد.

1-برادران استحضار دارند که کلیه قراردادهای مورد نظر در قانون کار باید حاوی مشخصات مندرج در ماده ده قانون کار باشد.

ماده 10. قرارداد كار علاوه بر مشخصات دقیق طرفین‌ باید حاوی ‌موارد ذیل باشد:

الف ـ نوع‌كار یا حرفه یاوظیفه‌ای كه‌كارگر باید به آن اشتغال یابد.

ب ـ حقوق   یا مزد مبنا و لواحق آن‌

ج ـ ساعات كار، تعطیلات و مرخصیها

د ـ محل انجام كار

ه   ـ تاریخ انعقاد قرارداد

و ـ مدت قرارداد ، چنانچه كار برای مدت معین باشد.

ز ـ موارد دیگری كه عرف و عادات شغل یا محل‌ ، ایجاب نماید.

تبصره‌. در مواردی كه قرارداد كار كتبی باشد قرارداد در چهار نسخه‌ تنظیم می‌گردد كه یك نسخه از آن به اداره كل محل و یك نسخه نزدكارگر و یك نسخه نزد كارفرما و نسخة دیگر در اختیار شورای‌ اسلامی كار (فعلا شورای اسلامی در بین کارگزاران وجود ندارد اما اگر انجمن صنفی وجود داشته باشد طبعا یک نسخه به انجمن صنفی ارسال می گردد) و در كارگاه‌های فاقد شورا در اختیار نمایندة كارگر قرار می‌گیرد.

تمام این موارد مندرج در ماده ده قانون کار در قرارداد ارسالی وجود دارد.اگر چه قرارداد به صورت زیباتر و جذاب تر می توانسته تدوین گردد و خلوص نیات بانیان آن را بهتر نشان دهد اما این به مفهوم وجود نقص در آن نیست .

2-درج استناد قرارداد به  تبصره 3 ماده هفت قانون کار اطلاق به این دارد که قرارداد های  بیش از 30 روز باید حتماً کتبی باشد که همین طور هم قرار داد کتبی می باشد.درج ماده 39 در قرارداد به مفهوم انجام کار ساعتی نیست  بلکه تناسب مزد با ساعت کار را نشان می دهد.هرگاه اشاره به تبصره دو ماده 35 قانون کار شد به مفهوم ساعتی بودن قرارداد است عین ماده 39 جهت آگاهی درج می گردد.

ماده 39.  مزد و مزایای كارگرانی كه به صورت نیمه وقت و یا كمتراز ساعات قانونی تعیین شده به كار اشتغال دارند به نسبت ساعات‌ كار انجام یافته محاسبه و پرداخت می‌شود.

3-در ماده هفت قرارداد از  "مزد مبنا " استفاده شده است .واژه مزد مبنا برای واحد های مشمول طبقه بندی مشاغل می باشد.به جای آن دفترحقوقی شرکت ارتباطات ثابت ایران می توانست با توجه به ماده 36 قانون کار از واژه مزد ثابت یا پایه استفاده نماید که بهتر است .

4- به جای مزد مبنا و لواحق آن  وهمچنین تبصره ذیل بند هفت قرارداد که "سایر مزایای مندرج در قانون کار" اسم برده شده, اگر از واژه حق السعی که در ماده 34 قانون کارعنوان گردیده استفاده می کرد بهتر بود.سوء تفاهم کمتر می شد.

5-در ماده یازده قرار داد در مورد حق سنوات یا مزایای پایان کار نوشته شده "در صورت تعلق".لازم به ذکر است که طبق مواد 24 , 31,27و32 و همچنین تبصره چهار ماده هفت قانون کار دریافت حق سنوات ازطرف کارگر صد در صد است.

6-علاوه بر موارد توضیح داده شده یک نسخه از این قرارداد به اداره تعاون کار و رفاه اجتماعی شهرستان محل خدمت کارگران مخابرات ارسال می گردد که  اگر ایرادی در ان باشد شرکت مخابرات مکلف به رفع آن خواهد بود .

قابل ذکر است قرارداد طبق قانون کار می باشد ایرادی قابل نکوهش در آن وجود ندارد . اگر چه این قرار برای کارگران فاقد ایراد می باشد اما مخابرات ممکن است در جهت بهبود آن نا گزیر باشد که در چند ماه آینده برای واقعی تر شدن امور تغییراتی در آن بدهد.البته این تغییرات با نظر اداره کار خواهد بود.


به کلیه برادران کارگزار تبریک عرض نموده و آرزوی موفقیت دارم

محمود رشیدی مشاور کارگزاران




نوشته شده در تاریخ دوشنبه 19 اسفند 1392 توسط قربانزاده و پردل


محمد بازدید : 15 دوشنبه 19 اسفند 1392 نظرات (0)
کم کم به روزهای اغازین سال نو نزدیک می شویم نو شدن دوباره طبیعت این مطلب را در ذهن تداعی می کند که چرا ما انسانها که اشرف مخلوقات باری تعالی هستیم نو نشویم بر طبق روایات نباید دو روز ما مثل هم باشد

ضمن حلالیت طلبیدن از تمام کسانی که به هر نحوی انها را رنجور ساختم چنانچه در گردن کسی حقی دارم حلال می نمایم و امید وارم خداوند متعال همه ما را مورد غفران خویش قرار دهد ان شا,الله


علی غلامی مقدم

نوزدهم اسفند ماه 1392


محمد بازدید : 8 دوشنبه 19 اسفند 1392 نظرات (0)
امروز صبح که از خواب بیدار شدم

گنجشکها دوباره پشت پنجره های خوابگاه خانه کرده بودند

و جیک جیک میکردند

دوباره زندگی

دوباره بهار


بیرون را هم که نگاه کردم دیدم اولین درخت خوابگاه شکوفه زده:)

خوشحال شدم

زمستان رفت

و باز طبیعت گفت

هرچند برهنگی زیباست

اما درخت باید برگ داشته باشد تا زیبا باشد

تا میوه دهد

تا ثمر داشته باشد

همین ...




پ.ن: چند روز پیش فاطمه کوچولو زنگ زد به پسر خاله اش "صاده"

چند جمله ای حرف زدیم

من فقط کلمه ی "تولد" را از بین حرفهایش فهمیدم و "صاده" و "خاله"

احتمالا داشت حال مامانم را می پرسید

خاله گوشی را که در دست گرفت گفت امروز تولدش بوده و فاطمه کوچولو خواسته من بروم پیش

اما من تهرانم و او یزد

:(


پ.ن 2: امشب عازم یزدم ...


محمد بازدید : 13 دوشنبه 19 اسفند 1392 نظرات (0)

امروزه بسیار از کاربران به دنبال تبلتی هستند که از لحاظ قدرت حرف اول را بزند. در این بین مدل‌های زیادی به بازار عرصه شده که این کار را تا حدودی دشوار می‌کند. 

اما به راستی اگر محدودیت بودجه را کنار بگذاریم بهترین‌های تبلت در بازار کدام‌ها هستند؟

به گزارش ایتنا از ایسنا در ابتدا باید با واژه‌هایی آشنا شویم تا به درکی اولیه در مقایسه تبلت‌ها با یکدیگر برسیم.


محمد بازدید : 13 دوشنبه 19 اسفند 1392 نظرات (0)
پیش بینی هوای نیشابور از مورخ 19اسفند الی 24اسفند92 


دوشنبه : صاف تا کمی ابری

سه شنبه:کمی تا قسمتی ابری


چهارشنبه:کمی تا قسمتی ابری

پنجشنبه،جمعه وشنبه هوا نیمه تا تمام ابری بابارش رگباتری باران قابل توجه ورعد وبرق وباد

عمده بارش ها در بعد از ظهر جمعه خواهد بود

دما طی شنبه ویکشنبه آینده تا صفر کاهش خواهد یافت



محمد بازدید : 10 دوشنبه 19 اسفند 1392 نظرات (0)
داستان :«شازده کوچولو»(5).

«بخش نهم

روباه گفت:

«- این هم از آن چیزهایى است که پاک از خاطرها رفته.این همان چیزى است که باعث مى‌شود فلان روز با باقى روزها و فلان ساعت با باقى ساعت‌ها فرق کند.مثلا شکارچى‌هاى ما میان خودشان رسمى دارند وآن این است که پنج‌شنبه‌ها را با دخترهاى ده مى‌روند رقص. پس پنج‌شنبه‌ها بَرّه‌کشانِ من است،براى خودم گردش‌کنان مى‌روم تا دم مُوِستان.حالا اگر شکارچى‌ها وقت و بى وقت مى‌رقصیدندهمه‌ى روزها شبیه هم مى‌شد ومنِ بیچاره دیگر فرصت و فراغتى نداشتم».

به این ترتیب«شهریار کوچولو»روباه را اهلى کرد.لحظه‌ى جدایى که نزدیک شد روباه گفت:

«-آخ، نمى‌توانم جلو اشکم را بگیرم».

«شهریار کوچولو»گفت:

«- تقصیر خودت است. من که بدت را نمى‌خواستم، خودت خواستى اهلیت کنم».

روباه گفت:

«- همین طور است».

«شهریار کوچولو»گفت:

«- آخر اشکت دارد سرازیر مى‌شود».

روباه گفت:

«- همین طور است».

«- پس این ماجرا فایده‌اى به حال تو نداشته...».



محمد بازدید : 10 دوشنبه 19 اسفند 1392 نظرات (0)

اين دستگاه می تواند 30 ساعت با باطری ماشين کار کند

 جوجه کشی     جوجه کشی

   

  

 

  بدنه : PVC سخت ، دو جداره با عايق بندی دوبل ( ضد ضربه - ضد شکستگی )

 

  ترموستات : ديجيتال با دقت 1/0 درجه سانتی گراد قابل برنامه ريزی

 

  رطوبت سنج : ديجيتال با دقت بالا و سنسور خرطومی با روکش محافظ

 

  ظرفيت : 48 عدد تخم مرغ ، 120 عدد تخم بلدرچين ، 20 عدد تخم غاز

 

  شيشه : از جنس اکروليک ، دو جداره با عايق بندی دوبل

 

  ولتاژ برق : 12 ولت AC , DC ( در زمان قطع برق با برق فندک ماشين يا باطری ماشين کار می کند)

 

  فن مخلوط کننده هوا : دائم کار، قابل تعويض با باز کردن يک پيچ

 

  المنت : 20 وات ( دو عدد المنت 10 وات )

 

  بدون ايجاد گرمايش اضافی در کابين

 

 


محمد بازدید : 8 دوشنبه 19 اسفند 1392 نظرات (0)
وقتی اسم دانشگاه به گوشمان می رسد در ناخداگاه ذهنمان مکانی تداعی می شود که همه در آن در حال فراگیری علومی هستند که معمولا فراتر از فهم عوام است.  مکانی تداعی می شود که در آن انسان هایی در حال تربیت اند که مدیریت آینده ی کشور برعهده ی آنان است.

اما آیا این تداعی واقعیت امروز دانشگاه های ما هم هست؟

آیا امروز دانشگاه های ما در حال حرکت به سمت تربیت دانشمندان. صنعت گران. نخبگان. مديران و حتي خانه داراني متعهد هستند؟

آيا امروز دانشگاه هاي ما طبق فرموده ي امام راحل محل تربيت انسان هستند؟ در حال پيش بردن كشور به سمت سعادتند؟

پاسخ به اين سوالات با نگاهي گذرا به وضعيت امروز دانشگاه هايمان قابل پاسخ گويي است.

۱. دانشگاه هايامروز ما به محلي براي نمايش انواع مدل هاي لباس زنانه و مردانه. انواع مدل هاي مو . لوازم آرايش و ... تبديل شده اند.   ( با عرض پوزش فراوان از دانشگاهيان محترم جهت انتشار اين عكس ها)     

اينجا دانشگاه آزاد اسلامي است؟؟!+عكس         





۲.در دانشگاه هاي امروز ما استاد متكلم وحده ي كلاس هاست و دانشجويانش ديوارهاي كلاس و جسم بي جان دختران و پسراني كه هوششان را يا جاذبه ي جنسي جنس مخالف برده يا صفحه ي گوشي هاي همراه شان.

۳.در دانشگاه هاي امروز ما علوم عهد دقيانوس تدريس مي شود و ما هنوز اندر خم كشفيات و نظريات نيوتون. داروين. فرويد و نيچه هستيم.

۴.در دانشگاه هاي امروز ما علاوه بر علوم عهد دقيانوس اومانيسم. داروينيسم. فمنيسم. و ...يسم ها هم تدريس مي شوند.

۵.در كلاس علوم تجربي دانشگاه هاي ما بجاي اينكه بگويند خداوند هيچ چيز را بيهوده نيافريد و هرگز كار عبث نمي كند مي گويند تكامل هدف ندارد و جهش ژن ها اتفاقي است.

در دروس انساني هم كتب افرادي نظير فرويد. نيچه . راسل و... تدريس مي شود كه نظرياتشان غرب را به انحطاط كشاند.

۶.در دانشگاه هاي امروز ما دغدغه ي اساتيد بجاي تربيت و پرورش انسان هاي متعهد و تدريس علوم موثر ارتقاي پست و درجه ي علمي خود است.

۷. در دانشگاه هاي امروز ما دروس معارف صرفا جهت بالا بردن معدل دروس عهد دقيانوس است.

۸. در دانشگاه هاي امروز ما تلاش برخي از مسئولين پر كردن رزومه كاري خود است آن هم با برگزاري جشن ها و همايش ها اردوهاي مشترك ( البته با نام كار فرهنگي!!!)

با اين اوضاع بعيد به نظر مي رسد كه بتوان اميدي به اين مبدا تحولات داشت

بعيد به نظر مي رسد كه انسان هايي سالم و متعهد وارد جامعه شوند.

بعيد به نظر مي رسد كه بتوان با سرعت لازم به سمت قله هاي علم و تمدن پيش رفت.

مگر در يك صورت آن هم اسلامي كردن دانشگاه ها.

برخلاف تصور عموم بويژه دانشگاهيان اسلامي كردن دانشگاه ها تنها به معناي تفكيك جنسيت و تدريس صرف علوم اسلامي نيست.

كشوري مي تواند پيشرفت كند كه در تمامي عرصه ها متخصص داشته باشد( قابل توجه برخي كه دانشگاه اسلامي را صرفا در تفكيك جنسيت و تدريس علوم اسلامي معنا مي كنند)

اسلامي شدن دانشگاه ها به فرموده ي امام راحل(ره) "اين است كه دانشگاه استقلال پيدا كند و خودش را از غرب  جدا كند . خودش را از وابستگي به شرق جدا كندو يك مملكت مستقل و يك فرهنگ مستقل داشته باشيم."

"اگر دانشگاه واقعا دانشگاه باشد و دانشگاه اسلامي باشد يعني در كنار تحصيلات تهذيب هم در آنجا متحقق باشد تعهد هم باشد يك كشوري را اينها مي توانند به سعادت برسانند."  

اما يك سوال؟؟ به نظر شما چرا برخي از دانشگاهيان بويژه برخي از مسئولين مخالف اجرايي شدن اين طرح ۳۴ ساله هستند( بويژه قسمت تفكيك جنسيت)؟؟؟


محمد بازدید : 6 دوشنبه 19 اسفند 1392 نظرات (0)

آهای کافـﮧ چی …


در این روزهاے پر رفت و بی آمد


ندیدی عزیزی را کـﮧ تمام ِ تلاشش در رفتـטּ بود و نماندטּ ؟


این آخرے ها خبر دیدنش را در کافـﮧ اے بـﮧ مـטּ دادند ؛


اگر رفتـﮧ کـﮧ هیچ اگر باز هم آمد تو قهوه ای تلخ تر از تمامی تلخ ها بـﮧ حساب مـטּ برایش بریز ,


اگر از تلخی اش گلـﮧ و شکایتی کرد بگو :فلانی گفت :این تلخی در برابر رفتنت هیچ است .


بگو : کـﮧ فلانی در بـﮧ در این کافه بـﮧ آטּ کافه در پی تو بود بی انصاف !آهای کافـﮧ چی حواست با مـטּ است ؟


محمد بازدید : 8 دوشنبه 19 اسفند 1392 نظرات (0)

جهان های زیست پذیر


 

 
آیا زمین تنها جهان شناخته شده است که می تواند در آن زندگی کرد؟ در تلاش برای پیدا کردن جهان زیست پذیر
در خارج از منظومه شمسی، با روش  اختفای ستاره ایی و خیره شدن به ستاره های شبیه خورشید که در اثر گذر سیاره ایی از جلویشان رخ می‌ دهد نور آن ها کاهش می یابد در حال انجام می باشد. در این جستجو بسیاری از سیارات ناشناخته کشف شده اند، از جمله به تازگی بیش از ۷۰۰ جهان زیست پذیر توسط تلسکوپ فضایی کپلر ناسا کشف شده است.


محمد بازدید : 35 دوشنبه 19 اسفند 1392 نظرات (0)
كارگرايي كه براي عيد رفته بودن خونه مامانو تميز كنن دزد از آب دراومدن چه دزدايي هم بودن..........

دلار و طلا و سكه و خلاصه هر چي دم دستشون اومده بود برداشتن . ولي خدا رو شكر خدا به سادگي مامان رحم كرد و اونا هم اقرار كردن. ولي وحشتناك بود . حدود شش هفت تومن برداشته بودن ولي چهارو خورده اي پس دادن... بازم خدا رو شكر

خدايا شكرت


محمد بازدید : 14 دوشنبه 19 اسفند 1392 نظرات (0)
هميشه وقتي ومپاير يا كلن فيلماي تينجري ميديم يه چيزي توجهمو خيلي جلب ميكرد.. و اينكه در كنار همه اتفاقاتي كه مي افتاد.. و در كنار همه خوشي ها و ناراحتي ها اونا هميشه مراسماي جشن و شاديشون كنسل نميشد.. و مدام در حال برپايي مراسم هاي مختلفن.. پروم..رقص دهه هفتاد.. جشن فارغ التحصيلي.. هالويين..شكر گذاري.. و هميشه باخودم فكر مي كردم چرا ما تو مدرسه هامون هيچوقت هيچي نداشتيم؟ و هيچ جشني برامون اينجوري نبود..؟

امسال.. بازارچه خيريه بچه هام.. با همه سختي هاش.. با همه بدو بدوهاش كه برام زانو درد به همراه اورده.. براي من رسيدن به همون روياييه كه بچه هاي من مثل بچه هاي خارجي سرشار از جشن باشن..اونم نه جشن تزييني.. جشني كه همه چيزشو خودشون ساختن.. با پوست و گوشت و استخونشون..

به خاطرش رنگي شدن.. چسبي شدن.. حتي خسته شدن اما نهايتش كلي حاصل كار براشون ارزشمنده.. بچه هاي من اين روزها براي من نماد رسيدن به رويامه.. روياي اينكه فقط نيان و يه اموزش الكي ياد بگيرن.. زندگي كردن ياد بگيرن.. ياد بگيرن چه جوري بخندن.. و ياد بگيرن براشون مهم نباشه ريختن چسب رو لباسشون و به لذتش فكر كنند.. بچه هاي من اين روزها وسط يه عالمه رنگ و اكليل و گواش و مقوا و مروارديد و روبان ياد گرفتند باهمديگه مهربون باشند.. بخشنده باشند..ياد ميگيرند زندگي هاشون رو پر از رنگ كنند..فردا ياد ميگيرند در مقام فروشنده چه جوري رفتار كنند.. بچه هاي من اين روزا غرق زندگي ان.. و من با همه خستگيام بدجوري به خودم افتخار مي كنم..

گزارش تكميلي جشن چهارشنبه با عكس هاي رمزي.


+دو سه روزه پيشبند قرمز گل گلي بستم به لباس كارم.. حوصله ارايش خوب و مرتب هم ندارم.. پر از رنگم.. بوي اسپري رنگ ميدم و هرجامو نگاه كني چسبيه.. لوسين دو روز پيش نيم ساعت تموم با لبخند كش دار و عميق منو نگاه ميكرد و هي تا رو پله ها ميرفت كه بره اما برميگشت.. و ميگفت چه ناز شدي.. اينجورياس كه تصميمم اينه شب عروسيم پيشبند قرمز گل گلي ببندم به خودم :دي


محمد بازدید : 10 دوشنبه 19 اسفند 1392 نظرات (0)

دانلود فیلم هیس دخترها فریاد نمی زنند

* درخواستی کاربران سایت *

 

.....................................................................................................

.....................................................................................................
...........................................................................................................................


 


تو

محمد بازدید : 8 دوشنبه 19 اسفند 1392 نظرات (0)
خدای خدایانی

برای من

نقش اسطوره‌ایت را که نگاه می‌کنم

خدای زیبایی

خدای عشق

خدای مهربانی...


محمد بازدید : 9 دوشنبه 19 اسفند 1392 نظرات (0)

گاهی همینطور پشت سر هم کلمه و جمله از ذهنم می ریزد بیرون !! آنقدر که احساس میکنم سرم باد کرده و درد میکند ...گاهی هم مثل حالا مغزم از هر فکری خالی میشود انگار ! دلم میخواهد بنویسم نمیشود ، میخواهم فکر کنم نمیتوانم ...نوشتن بهانه میخواهد آخر....شاید هم بی انگیزه شده ام نمیدانم.....بگذریم  ....خلاصه اینکه چند روزیست آهسته و بی سر و صدا فقط می آیم و میروم ...

راستش را بخواهی ... قبل تر ها که برای تو و برای دل خودم مینوشتم جمله هایم اینقدر سبک نبودند .سخت از مغزم بیرون نمی آمدند .کلمه ها مال من نبود...ولی حالا....نمیگویم که برای تو نمی نویسم اما ....خیلی دلم میخواهد جمع کنم کاسه و کوزه ام را و بریزم دور.... و بروم و دوباره مثل قبل دفتر و قلمم را بگیرم توی دستهایم و هرجا که دلم هوایت را کرد برایت بنویسم ..نامه هایی را که میدانم تنها تو میخوانی ، طبق معمول اولش بگذارم" به نام آن عزیز بخشنده" .....بعد دنیایی از دردهای توی خودم را خالی کنم روی کاغذ و به رسم همیشگی آخرش بنویسم "خودم را به تو میسپارم "و امضا کنم "تــــا بـــعــــد" ....

دلم برایت خیلی تنگ شده، برای خودم هم ...


محمد بازدید : 11 دوشنبه 19 اسفند 1392 نظرات (0)

طرح توجیهی کارخانه شکلات و تافی

طرح-توجیهی-کارخانه-شکلات-و-تافیاین پروژه ، می‌تواند مهارت‌های مورد نیاز را به صورت نسبی از نظر عملی و نظری در زمینه ی تولید شکلات و تافی را در خواننده ایجاد کند . و همچنین این طرح راه اندازی یک کار عملی به صورت ساده و محدود نشان میدهد دانلود فایل


محمد بازدید : 13 دوشنبه 19 اسفند 1392 نظرات (0)

چكيده

هدف اين مقاله بهبود درك مفاهيم فناوري، داد و ستد سنتي و الكترونيكي سهام در بازار بورس ايران مي باشد. اين مقاله، تاثير فناوري اطلاعات در توسعه بازار سرمايه را مورد بررسي قرار مي دهد. بكار گيري صحيح اين‌ فناوري موجب توسعه فرايند دادوستد الكترونيك سهام خواهد بود. بدون شك فرهنگ سازي و درك مفاهيم تكنولوژي اطلاعات و بكار گيري آن در زمينه فوق الذكر موجبات افزايش كارايي بازار بورس را فراهم مي آورد.

كليد واژه ها: بورس، داد و ستد سهام، داد و ستد الكترونيكي سهام، فناوري اطلاعات

مقدمه

از سال 1409 ميلادي ميدانهاي مبادله کالا، پول و ساير وسايل پرداخت در «بورژ»[1]مرکز فنلاند بوجود آمد. صرافان همه روزه در ميدان « توبوئرس»[2] در مقابل خانه ي بازرگان معروف «واندر بورس» براي دادوستد پول و جمع مي شدند به همين مناسبت اين گروهها اختصارا نام بورس را گرفتند. اولين بورس واقعي در سال 1460 در بلژيک راه اندازي شد و پس از آن در ساير کشورها نيز راه اندازي شد. بورس اوراق بهادار تهران در سال 1346 تاسيس گرديد، اين سازمان از پانزدهم بهمن ماه آن سال فعاليت خود را با انجام چند معامله بر روي سهام بانك توسعه صنعتي و معدني آغاز كرد. و در نهايت داد و ستد الكترونيك سهام در ايران در تاريخ 24/9/82 توسط بانك توسعه صادرات به اجرا درآمد تا فاصله بين ما و تكنولوژي روز را كمتر نمايد.[2]


محمد بازدید : 6 دوشنبه 19 اسفند 1392 نظرات (0)
همانا خداى سبحان و بزرگ، ياد خود را روشنى بخش دل‏ ها قرار داد، تا گوش پس از ناشنوايى بشنود، و چشم پس از كم نورى بنگرد، و انسان پس از دشمنى رام گردد، خداوند كه نعمت‏ هاى او گران قدر است، در دوران‏ هاى مختلف روزگار، و در دوران جدايى از رسالت «تا آمدن پيامبرى پس از پيامبرى ديگر» بندگانى داشته كه با آنان در گوش جانشان زمزمه مى ‏كرد، و در درون عقلشان با آنان سخن مى‏ گفت.

امام امیرالمومنین(سلام الله علیه) نهج البلاغه خطبه 222


محمد بازدید : 8 دوشنبه 19 اسفند 1392 نظرات (0)
زمستان!

تو که می روی...

بیا و این «الف» را هم با خود ببر!

بگذار یک بار هم که شده بهار را بهر ببریم...


محمد بازدید : 10 دوشنبه 19 اسفند 1392 نظرات (0)

رادیو همیشه اتفاق قشنگی بود توی زندگی اش.هر روز صبح که از خواب بیدار می شد اولین کارش روشن کردن رادیوی قدیمی اش بود.بعد می رفت سر وقت بقیه ی کارهایش.بیشتر دوست داشت بشنود تا اینکه حرف بزند.

رادیو برایش حرف می زد و او پنجره ی آشپزخانه که رو به خیابان باز میشد را باز می کرد و گلهای شمعدانی اش را آب میداد.بوی نمی که از ریختن آب روی لبه ی پنجره ی خاک خورده بلند می شد را دوست داشت.

رادیو برایش حرف می زد و میز صبحانه را می چید و بچه ها و همسرش دور میز جمع می شدند.بعدش دوباره دور میز خالی میشد.هر کسی می رفت سراغ کار خودش.

رادیو هنوز هم حرف می زد برایش و خانه را مرتب می کرد و می رفت سراغ خرید روزانه اش.بر می گشت و تنهایی ناهارش را می خورد و لباس های بچه ها و شوهرش را مرتب می کرد.دکمه های افتاده و درزهای باز شده ی لباس هایشان را می دوخت و رادیو برایش حرف می زد.

شام را آماده می کرد و دوباره خانه پر میشد از صدای بازی بچه هایش و تلویزیون دیدن شوهرش و رادیو هنوز برایش حرف می زد.خوب بود که حداقل کسی به صدای رادیویش اعتراضی نمی کرد.انگار جزیی از خانواده شان بود یا حتی یکی از اعضای خانواده شان.باز همه دور میز جمع می شدند و بعدش دوباره می رفتند تا بخوابند و رادیو برایش حرف می زد و میز را جمع می کرد و ظرف ها را می شست.بعد خسته از کار روزانه با یک لیوان چای می نشست کنار رادیو و به حرف هایش گوش می داد و چایش که تموم می شد پیچش را می چرخاند و خاموشش می کرد و می رفت که بخوابد.

حالا رادیو گوشه ی آشپزخانه دارد خاک می خورد و کسی نیست که برایش حرف بزند.گلدان های شمعدانی خشک شده اند و لبه ی پنجره ی خاک خورده تشنه تر از همیشه در آرزوی کسی که بیاید و شمعدانی ها را آب بدهد تا شاید چیزی نصیبش شود و رفع تشنگی کند.و میزی که دیگر آن دور همی ها را به خودش نمی بیند و هر کسی تنهایی می آید و لحظاتی آنجا می نشیند و چیزی می خورد و می رود و رادیویی که روزه ی سکوت گرفته ست...


 


*از دیدن اسمم جز لیست شرکت کنندگان قلبم شروع کرد به زدن.خدایا...

 


محمد بازدید : 12 دوشنبه 19 اسفند 1392 نظرات (0)
گزارش کارورزی بررسي و معرفي كارخانه آبسال

قیمت:35000ریال


    گزارش کارورزی بررسي و معرفي كارخانه آبسال



    فهرست مطالب



    عنوان                                                                                             صفحه



    فصل اول: معرفي واحدهاي كارخانه



    مقدمه....................................................................................................................... 2



    معرفي واحدهاي كارخانه................................................................................................. 5



    بخشهاي اداري............................................................................................................... 5



    بخشهاي خدماتي............................................................................................................ 11



    فصل دوم: مفهوم كيفيت و تاريخچه آن................................................................................ 14



    مفهوم كنترل كيفيت....................................................................................................... 15



    خلاصه اي از تاريخچه فعاليتهاي كيفيت.................................................................................. 23



    فعاليت هاي كيفيت در طول تاريخ........................................................................................ 27



    فصل سوم: بررسي وضعيت موجود كنترل در شركت آبسال............................................................. 29



    بررسي وضعيت كنترل كيفيت در زمان ساخت كود....................................................................... 30



    دستورالعمل استفاده از استاندارد.......................................................................................... 31



    گزارشها و نمودارهاي تلفات توليدي و زماني در دوره توليد كولر AC40 كارخانه آبسال در سال 82-83. 38








جهت دانلود محصول اینجا کلیک نمایید




محمد بازدید : 12 دوشنبه 19 اسفند 1392 نظرات (0)

ﮔﺎﻫﯽ ﻟﺐ ﻫﺎﯼ ﺧﻨﺪﺍﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ

ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯼ ﮔﺮﯾﺎﻥ ” ﺩﺭﺩ ” ﻣﯽ ﮐﺸﻨﺪ

محمد بازدید : 7 دوشنبه 19 اسفند 1392 نظرات (0)

چند گویی که چو هنگام بهار آید
گل بیارید و بادام به بار آید

روی بستان را چون چهره ی دلبندان
از شکوفه رخ و از سبزه عذار آید

این چنین بیهوده ای نیز مگو با من
که مرا از سخن بیهوده عار آید

شصت بار آمد نوروز مرا مهمان
جز همان نیست اگر ششصد بار آید

هر که را شست ستمگر فلک آرایش
باغ آراسته او را به چه کار آید ؟

سوی من خواب و خیال است جمال او
گر به چشم تو همی نقش و نگار آید
 " ناصرخسرو "



تعداد صفحات : 27

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1057
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 36
  • آی پی دیروز : 8
  • بازدید امروز : 1,065
  • باردید دیروز : 11
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,123
  • بازدید ماه : 1,283
  • بازدید سال : 3,200
  • بازدید کلی : 18,347