loading...
هدایت
محمد بازدید : 6 دوشنبه 19 اسفند 1392 نظرات (0)

خب میخواستم به یه نفر بگم که خیلی عوضی تشریف داشتی

فقط همینو گفتم چون فرصت فحش دادنم بهم ندادی و از پیشم رفتی...

یه وقتی پات به اینجا وا شد فقط بدون خیلی عوضیی اقا پسر

نگام کن!!!

دیدی؟

قشنگ براندازم کن

چشاتو وا کن نگام کن

چیزی ازم مونده؟

با توام چیزی ازم مونده؟

 اینبار که باهات حرف میزنم خوبیش اینه نیستی که سرم داد بزنی

نیستی فحشم بدی

فقط ببین بت چی میگم؟

ببین بیا حساب کتاب کنیم

من از زندگیت رفتم

توام مردی کن دیگه نیا به خوابم

نمیخوام بهت فک کنم

بقول خودت فراموشت میکنم خیلی راحت

قسم به این بغضای شبونم

دیگه ازم هیچی نمونده

خداکنه حالت خوب باشه خیلی نگرانم واسه قسمی که دادیمو من هرشب میشکونمش

یادمه میگفتی جون من گریه نکن

تا وقتی باهامی حق گریه کردن نداری

حالا ک نیستی اجازه هست اشک بریزم؟

افسوس گریه هم کاری واسم نکرد.....

اخه اشغال کثافت من اونهمه بیداری شبونه رو چطوری فراموش کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اگه منو این روزا ببینی نمیشناسی بخدا


ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1057
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 33
  • آی پی دیروز : 8
  • بازدید امروز : 937
  • باردید دیروز : 11
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 995
  • بازدید ماه : 1,155
  • بازدید سال : 3,072
  • بازدید کلی : 18,219