loading...
هدایت
محمد بازدید : 20 دوشنبه 19 اسفند 1392 نظرات (0)

بسم حبیب

خداوند هر انسانی را می آزماید تا بندگی او را محک زند . تا صدق ادعای مدعی را مشخص سازد. گرچه بر او عیان است ناتوانی ما، اما او دوست میدارد در یک ماجرای درام و گاه تراژدی زمین خوردن ها و ایستادن های مخلوق خود را نظاره کند. دوست دارد صدای ناله هایش را وقتی او را می خواند بشنود.. دوست دارد دستش را بگیرد.. دوست دارد گریه اش را دراورد و سپس ناز گریه ها را بکشد و سپس با عنایت های خاصه اش او  را بخنداند... و چه کیفی می کند مخلوق وقتی مخاطب خاص خالقش می شود... وقتی احساس می کند خدایش گویی تنها او را خلق کرده و تنها او را دارد... وقتی می فهمد انگار خیلی بیشتر از انچه فکر میکرده برای خالقش اهمیت دارد!

و چه کیفی می کنم من! وقتی راز این ماجرا را می فهمم و هر اتفاق زندگیم را این گونه تفسیر میکنم:

ماجرای یک جبر عاشقانه!

جبری که سرازیر می شوی درآن و قرار نیست خودت تعیین مسیر کنی بلکه نا خدا کس دیگری است و تنها تو باید خوب شنا کنی... در هر طوفان و در هر ابتلایی...

و این چنین می توانی سهم عبودیتت را در هر عرصه و مجالی به خوبی برداری .. وقتی یاد گرفته ای تو نقشی در برنامه های جاری و آتی نداری بلکه تنها باید خوب خوب بندگی کنی...

http://img1.tebyan.net/big/1389/03/7338230701699423113321713115419519418719565.jpg



ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1057
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 33
  • آی پی دیروز : 8
  • بازدید امروز : 993
  • باردید دیروز : 11
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,051
  • بازدید ماه : 1,211
  • بازدید سال : 3,128
  • بازدید کلی : 18,275