پشیمونی! اس ام اس! کتونی قرمز! عابر بانک!

 بچه ها من دیدم شما درست میگین!  خیلی بد با زهرا خداحافظی کردم!  اصن عذاب وجدان گرفتم یه جورایی! اگه واقعنی پودر بشه چی؟ من هیچ وقت خودمو نمی بخشم! واسه همین دیشب تصمیم گرفتم که  دلش دربیارم! براش اس ام اس فرستادم که :

جای خالی تو را نه مشروب پر می کند نه سیگار! این بقالی سر کوچه یه پاستیلایی آورده لامصب خیلی خوشمزس! فقط اونا جای خالیتو پر می کنن!

فک نکنین جواب نداد !

جواب داد هاااااا !

برام فرستاد: هم خری هم عنتر!

+دیروز تو مسیر برگشت یه کتونی دیدم خیلـــــــــــــــی قشنگ بود! سه تا رنگشو داشت! قرمز! مشکی!سورمه ای! قرمزش واقعا قشنــــگ بود! میخواستم بخرم ولی دو دل بودم! به این فکر می کردم که کفش قرمز یکم جلفه! تصمیم گرفتم به دوستام اس ام اس بدم و نظر سنجی کنم بعد برم بخرم! اومدم خونه به مامی هم گفتم! هم دعوام کرد هم عابر بانکمو توقیف کرد! آخه من برا عیدم کفش خریدم! تق تقی هم خریدم! این کتونی ها رو همینجوری میخواستم بخرم! حالا درسته من خیلی بی جنبم و هرچی میبینم دلم میخواد بخرم!  ولی واقعا حرکتشون زشت بود! نمیگن من پول لازم دارم! الان میخوام برم خونه یه مشکلی دارم! نه تو کیفم پول دارم نه من کارتم شارژ داره که با اتوبوس برم! فک کنم باید تا خونه پیاده برم! آی نید بی اف! خو مسیر طولانیه حوصلم سر میره تنهایی!