(((((( شیدای بیدگلی )))))))
اشعار استاد علی ستاری ( شیدا )
دوبیتی
دو تـا ياري گرفـتم در جـواني -- يكي چاق و يكي هم استخواني
بقــربان ســر چــاق مامانـــي-- نـديدم خـــيري از آن استخواني
* * * * *
روز عيد است بيا يادم كن-- از غم و رنج تو آزادم كن
نقل و آجيـل بريز در جـيبم-- عيديـم سـكه بده شادم كن
* * * * *
روز عيد است بيا دلبر من -- گل من سـنبل مـن در بر مـن
بغلم گير و دو تا بوسم كن-- پا مكش بهر خدا از سر من
* * * * *
روز عيد است خوش و خرم باش-- قر بـــده رقــص بكن بي غم بـاش
قــر بــده تــا كمرت حـــال آيــــد-- قـــرتي و بي خـــبر از عــالم بــاش
* * * * *
روز عيد است بده بوسه از آن لعل لبت-- كـــه بلـــب آمـــده جـــان در طــــلبـــــت
گر دهــي بــوســه شــوم مـــن راضــــي -- ورنــــه گويـــم گــــه بــگــــور پــــدرت
* * * * *
روز عيـد اسـت همه خنده كنيد-- هـر كجـا هسـت هويـج رنـده كنـيد
مرغ و ماهي و فسنجان بخوريد -- دعــوت شــام هـم از بــنده كــنيــد
* * * * *
خوش باش كه عالم گذران خواهد بود-- هر چـيز كه خـواهي تو گـران خواهد بود
ايـن كاســه ســرها كه توبـيـني فــردا -- زيــر لگــد كـــره خـــران خـــواهــد بــود
* * * * *
خوشــا آنــان كــه زرد آلــو خريدند -- بـــراي كـــره خـــر پـــالو خـــريدند
خوشا آنان كه شورت نرم و راحت -- بــراي پـــاي پشـمــالـــو خــريـــدند
* * * * *
الا دخــتر كــــه دخــتر والـــه اي تـــو -- قشنـگ و ريـزه چـون بزغـاله اي تـو
همين جوري خوش اندامي و خوشگل-- اگــر چاقـــتر شــوي گوســاله اي تــو
* * * * *
سعديا راست روان گوي سعادت بردند -- راسـتي كــن كه منزل نرسد كج رفتار
سعديا راست رو آن شوفر تاكسي باشد-- مستقيم است رهش و كج نرود بدكردار
* * * * *
غم عشقت بيابان پرورم كرد -- مامان جونم شب از خونه درم كرد
پـياده رو نـهادم سوي صحرا -- بابا جـون ديـد سـوار يك خرم كرد
* * * * *
امـروز ســوار كــره خر خواهم شد-- از خــانــه ی خـويـش بــدر خــواهـم شـــد
در دامن صحرا و چمن خواهم رفت -- هـر جـا كـه بـود سـبـزه دمـر خواهم شد