loading...
هدایت
محمد بازدید : 5 دوشنبه 19 اسفند 1392 نظرات (0)

من اعترف ‏بحقوقنا لم يذهب فى عقوقنا .

افتخار شیعه؛ جناب شیخ مفید به سند صحیح نقل می فرماید :

حضرت امام هادی علیه السلام در مسجد نزول اجلال فرموده بودند و ابو هاشم جعفری که نزد آن حضرت منزلت داشت به همراه عده ای بر حضرت وارد شدند ، در همین حال به ناگاه جمعی از صوفیه داخل مسجد شدند و حلقه زدند و مشغول ذکر گردیدند. سپس حضرت هادی علیه السلام به طعن و مذمت آنها پرداخت و از جمله فرمایشات ذیل را در این باب ایراد فرمودند : 

لا تلتفتوا بهؤلاء الخدّاعين

فانّهم خلفاء الشياطين

و مخرّبوا قواعد الدّين

من اعترف ‏بحقوقنا لم يذهب فى عقوقنا 

أورادهم الرقص و التّصدية

و أذكارهم الترنّم و التّغنية

فلا يتّبعهم إلّا السّفهاء

 و لا يعتقدهم إلا الحمقا

فمن ذهب إلى زيارة أحد منهم حيّا أو ميّتا فكأنّما ذهب إلى زيارة الشّيطان

و الصّوفيّة كلّهم من مخالفينا

 و طريقتهم مغايرة لطريقتنا

و إن هم إلّا نصارى و مجوس هذه الأمة

چگونه است که با وجود این روایت و نظیر آن و مشابه آن که قطعا و یقینا تواتر معنایی را حاصل می کند؛ عده ای  ملبس به لباس پیامبر اعظم (ص) ، در کسوت روحانیت، و به نام تشیع ، پس از سال ها مطالعه و فحص و درس و بحث  وسال ها عبادت و دعا و مراقبت از نفس، با کنایه های ابلغ من التصریح در آثارشان از صوفیه تجلیل و تکریم می کنند و برخی مشایخ آنها را مورد بزرگداشت قرار می دهند، ؟؟؟؟ آیا این جفای به اهل بیت علیهم السلام نیست ؟؟؟ آیا این جفای به حق نیست ؟؟؟ آیا این مخالف اصل اصیل من اعترف ‏بحقوقنا لم يذهب فى عقوقنا نیست؟؟؟ 

اعتراض عقلی بنده به تمام آنها این است :

چرا در آثارتان و کتاب هایتان، در سخنرانی و درس هایتان، و... اهل بیت علیهم السلام مهجورند؟؟؟ آثارتان به نام اهل بیت است و به اسم این خاندان است، اما به کام دیگران از صوفیه و عرفاء ، چرا در آثارتان به این مقدار زیاد و بی اندازه به آراء و افکار کسانی استشهاد کرده اید که طریق آنها مخالف طریق اهل بیت علیهم السلام است . 

مگر معارف اهل بیت علیهم السلام چه کم داشت که دست گدایی و دریوزگی به دامن مشتی بی اصل ونصب و مجهول الحال دراز کردید . برای اثبات فضل الماس می شود به خاک و گل استناد کرد ؟؟؟ و از خاک و گل شاهد آورد ؟؟؟ 

چرا قول به وحدت وجود را که در روایات و احادیث اهل بیت علیهم السلام عینا مخالف آن و نقطه مقابل آن مطرح شده مطرح نموده وآن را ترویج می کنید ؟؟؟

چرا موضوع فناء فی ذات الله را که ابدا در مکتب اهل بیت علیهم السلام جایگاهی ندارد این همه در آثار و کتابهایتان و جلسات و مباحثتان به عنوان یک اصل اصیل مطرح می نمایید و سال های سال و قرن های قرن دنبال آن هستید . مگر معصوم نفرمود

 قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع تَكَلَّمُوا فِي كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ لَا تَتَكَلَّمُوا فِي ذَاتِ اللَّه‏

مگر صدها روایت در نهی شدید در ورود به حوزه ذات الهی نداریم ؟؟؟ پس فناء فی ذات الله چیست ؟؟؟ چرا موضوعی که به قول شما غایت کمال انسان و آخرین منزل بندگی است ابدا توسط اهل بیت علیهم السلام ذکر نشده است ؟؟؟ به چه حقی برخی آیات قرآن را تاویل به این موضوع کرده اید ؟؟؟ مگر ما مجاز به تاویل هستیم ؟؟ 

گفته می شود بدون استاد کاملی که اسفار اربعه را طی نکرده باشد محال است انسان به کمال برسد، حال سوال این است که امر به این اهمیت را چرا معصوم بیان نفرموده ؟؟؟ چرا در قرآن کریم به تقوای الهی و تبعیت محض از پیامبر و اهل بیت علیهم السلام امر شده ایم ولی در هیچ جای قرآن نیامده است که انسان بدون استاد کامل اسفار اربعه طی کرده !! محال است به کمال برسد ؟؟ مگر قرآن کتاب به کمال رسیدن انسان نیست ؟؟ پس نعوذ بالله چرا باید از چنین مهمی فروگذار کند؟؟؟چرا در فرمایشات نبی مکرم اسلام و آل طاهرینش چنین مطلبی به این مهمی شرح وبسط داده نشده و به عنوان یک اصل اصیل و اجتناب ناپذیر همواره مورد تاکید قرار نگرفته ؟؟؟ به جز آنکه اهل بیت علیهم السلام همواره از وجود مبارک خودشان که وجه الله بودند چنین تعبیری داشته اند و حقیقت هم همین است که انسان بدون راهبری امام معصوم به هیچ جا نمی رسد و گمراه محض است . اما سوال ما این است که چرا در باره غیر معصوم ایشان چنین فرمایشاتی ندارند ؟؟ چنین تبلیغ هایی ندارند ؟؟؟ چنین تاکیدهایی ندارند ؟؟؟ 



ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1057
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 20
  • آی پی دیروز : 8
  • بازدید امروز : 208
  • باردید دیروز : 11
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 266
  • بازدید ماه : 426
  • بازدید سال : 2,343
  • بازدید کلی : 17,490